اولین روزهای 10 ماهگی
داشتم پست قبلی رو که گذاشته بودم میخوندم به اینجاش که رسیدم :
"راستی امروز واسه اولین بار از یه دونه پله آشپزخونه پایین اومدیو همچنین واسه اولین بار از حالت ایستاده بدون کمک و بدون اینکه بیفتی نشستی.افرین به پسرم" یک لحظه تعجب کردم و با خودم گفتم ببین گل ÷سرم تو این یک ماه ماشالاش باشه چقده پیشرفت کرده .هزار ماشالا بابکم این روزا یه جا بند نمیشه همش در حال چارچنگولی از ین اتاق به اون اتاقه. مدام در حال رفت امد از اشپزخونه به پذیراییه . تا در حمام یا دستشویی رو باز ببینه فورا خیز برمیداره که بره اونجا ولی ما فورا برش میداریم و نمیذاریم پسرکمون کثیف بشه.خیلی راحت از مبل میاد پایین وولی هنوز نمیتونه بره رو مبل چون کمی واسش بلنده معمولا از بالشی چیزی واسه بالا رفتن از مبل استفاده میکنه.الههههههههههی فداش شم.
روز 9 ماهگی بردمت مرکز بهداشت و مراقبت هات رو انجام دادیم ماشالات باشه رشدت خوب بوده .خدا رو شکر.شب هم نوبت آتلیه داشتیم واسه عکس 9 ماهگیت. بماند که چقد این دفه عکس گرفتن ازت سخت بود چون همین که رهات میکردیم چارچنگولی راه میفتادی دنبالمون و خلاصه با کلی تلاش و دلقک بازی تونستیم بنشونیمت و جنتا عکس ازت بگیریم تو حالت های نشسته ایستاده و چارچنگولی.یعنی حالت های جدید نسبت به 6 ماهگیت گل پسرک.