تازه های بابک -ایستادن و تلفظ حرف "پ"
گل پسرم امروز واسه اولین بار حرف "پ" رو تلفظ کردی به این صورت که وقتی از خواب ظهر بیدار شدی اوردمت تو تختم و خوابیدنی بهت می می دادم وقتی می می تمام شد بهم نگاه کردی پشت سر هم گفتی: په په په!Pa Pa Pa Pa! با تشدید روی حرف P. بعدش هم کلی حرف زدی هی میگفتی :به هه هه به مه..... چند روزی هم هست که مرتب میگی EBe. قربون حرف زدنت. جدیدا وقتی تو محیطای جدید قرار میگیری شروع میکنی به آواز و های و هوی با صدای بلند و توجه همه رو به خودت جلب میکنیوبا یه حالت پهلوانانه و به حالت غرش میگی هه هه هه و هی صداتو بالامیبری انگار میخوای بقیه رو بترسونی.همه بهت میگن پهلوون...
امروز واسه اولین بار رورویکتو گرفتی و بلند شدی من کلی ذوق کردمو تا خواستم ازت عکس بگیرم افتادی.منتظرم باز این کارو انجام بدی و من اون لحظه رو شکار کنم.
جدیدا وقتی چیزی رو میخوای باید حتمن بدستش بیاری و اگه ما مانع بشیم بشدت گریه میکنی.چند روزی هم هست که یاد گرفتی طوری گریه کنی که حسابی ما دستپاچه شیم و فورا خواسته ات رو برآورده کنیم از ترس کولی بازیهات ..الانم شروع کردی.........
خب چند ساعت گذشت و الان ساعت 2:25 دقیقه بامداد 19 اردیبهشته.تو این چند ساعت بابک کمی لالا کرد و بابا اومد خونه و آماده شدیم که بریم نمایشگاه مادر نوزاد و کودک ک تو نمایشگاه بین المللی برگزار میشه و امروز افتتاحیه اش بود.خیلی هم خوش گذشت و لذت بردیم.شما هم کلی واست تازگی داشت و خوشحال بودی. بیشتر به غرفه های بیمه های مختلف رفتم و کمی اطلاعات در مورد بیمه عمر و سرمایه گذاری واسه اقا بابک کسب کردم و بروشورهای بیمه های مختلف رو گرفتم که بیارم خونه سر فرصت مطالعه کنم ببینم کدومشون بهتر از بقیه است. به غرفه های کتاب و بازی های فکری و شرکت هایی که کارگاه های اموزشی در زمینه تربیت کودک برگزار میکنن هم سر زدیم و شماره دادیم که در صورت برگزاری کارگاه و سمینار باهامون تماس بگیرن. یه کتاب و یه دی وی دی فکری هم واسه آقا بابک خریدیم که ایشالا از فردا راش میندازیم .امیدوارم خوشت بیاد و واست مفید باشه.اینم عکس آقا بابک تو نمایشگاه:
بعد از نمایشگاه هم با هم رفتیم رستوران و شام خوردیم .(شام دوم البته) کلی هم شیطونی کردی و مامان حسابی خسته شد :
ولی ایرادی نداره.آقا بابکه دیگه شیطونه. الهی مامانش فداش شه.
آقا بابک دیگه بزرگ شده و میخواد خودش قاشق بگیره دستش و غذا بخوره ولی کلی کثیف کاری میکنه:
بابک خان ما هنوز به صندلی ماشین عادت نکرده ولی مامان و باباش حسابی تلاش میکنن که عادتش بدن:
بابک ما داره واسه ماهی که تو تنگ بلورش شنا میکنه نقشه هایی میکشه:
دو سه روزی هم هست که بدون نق نق تو رورویک میشینه و یا بازی میکنه یا کارتون تماشا میکنه:
بابک و بازی های شبانه در حمام:
اینم تصویر بابک جونمه وقتی صبح میشه و نگاه قشنگش به مامانش میفته:
تلاش های بابک برای ایستادن (وقتی دندونت رو میزدی به فنجون صدا میداد و این صدا برات جالب بود):
بابک شیطون رو ببین کجا داره تمرین ایستادن میکنه:
گل پسر ما همش دوست داره به چیزی گاز بزنه .ما هم میوه میدیم دستش که یه چیزی هم بره تو شکمش:
و اما,
عاشق این عکست شدم پستونکتو سروته گذاشتی تو دهنتو و میخندی.خدایا ! خنده پشت پستونک!
وای خدا بچه با پستونک چه شیرینه!
بزودی عکسای جدید از ایستادنت میذارم .به امید خدا.