115 روزگی بابک
نفسم الان ساعت 2 بعد از ظهره و تو کوچولوی نازنازیم تازه لالا کردی بعد از کلی گریه و زاری بخاطر عوض کردن لباسات.اصلا دوست نداری لباساتو عوض کنیم ولی مگه میشه نانازم؟؟؟همین امروز یه کوچولو شیر خوردی و 10 بار اساسی بالا آوردی.حسابی لباسات خیس و کثیف شدن.فرش و لباسای مامان هم همین طور.امروز گذاشتمت تو تختت و بعد از اینکه حسابی واسه عروسکای آویز تختت و همچنین آقا مورچه و خاله کفشدوزک ذوق کردی ,گربه نره رو از آویز تختت آویزون کردم ( آخه گربه نره که قبلا از سقف آویزون بود افتاده پایین) و بندش رو با انگشتم کنترل میکردم و هی بالا پایینش میکردم و وقتی پایین میاوردم اجازه میدادم با دستای قشنگت لمسش کنی. شما هم گربه نره رو میگرفتی و هی تکون تکونش ...