بابکبابک، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

بابک پسرم

پسرم بزودی میاد

1392/6/24 13:52
نویسنده : سارا آقایی
490 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم دیروز رفتم دکتر معاینه شدم . خانم دکتر گفتن لگنم از نوع خار دار! هست و زایمان سختی خواهی داشت و ممکنه احتمالا سزارین شی.با مامای بیمارستان آریا هم صحبت کردم گفت معمولا موارد اینچنینی اخر سر سزارین میشن.امروز دوباره رفتم دکتر شرکت معاینه شدم ایشون هم همین نظر رو داشت. مامای شرکت هم گفت اگه لگنت خار داره بیخیال زایمان طبیعی شو.خیلی دوست داشم تو رو طبیعی بدنیا بیارم دوست داشتم خودم بدنیات بیارم همش اون لحظه رو تصور میکردم که تو رو بعد از اون همه درد بیرون میکشن و خیس خیس میزارن روی شکمم و تو هم با چشمای باز ذل میزنی تو چشام. اولین کسی که میبینی مادرت باشه.ولی حالا...نمیتونم ریسک کنم میترسم بهت فشار بیاد و نمیخوام از زایمانم خاطره بدی داشته باشم .از طرفی میگم اگه اخرش سزارین شم پس بهتره تو شهریور سزارین شم که یه سال مدرسه رفتنت عقب نیفته.البته مطمئن نیستم یه سال عقب افتادن از مدرسه مهمه یا نه,شک دارم. ولی خیلی نگرانم شیرم کم باشه بعد از سزارین و تو اذیت شی.حالا قراره فردا باز دکترم رو ببینم باهاش صحبت کنم واسه تاریخ عمل. امیدوارم بسلامتی بدنیا بیای عزیزم.هم خیلی هیجان دارم و هم اینکه باورم نمیشه این هقته میای تو بغلم.امیدوارم مادر خوبی باشم واست و همیشه از اینکه به این دنیا آوردمت خوشحال باشی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آیلا
25 شهریور 92 12:31
سلام
دوسم
ایشالا به سلامتی فارق شی
روزای دل انگیزی در پیش رو داشته باشی
اصلا نگران نباش


ممنونم مامان آیلای عزیزم.
خاله جون
28 شهریور 92 1:16
کاکل زری عزیزم این متن رو در حالی مینویسم که کمتر از 5/5 ساعت تا لحظه تولد و قدم گذاشتنت به این دنیا مونده و ما همگی لحظه شماری میکنیم برای دیدن روی ماهت.مدام صورت قشنگتو پیش خودم تصور میکنم میدونم خیلی خوشکل و نازی





گلم



باز کن چشمت را



تا که گل باز شود



قصه زندگی اغاز شود







عزیزم الان کامنتت رو دیدم چه خوبه که خواهری مثل تو دارم مطمئنم بابک هم خاله گلش رو خیلی دوست داره.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بابک پسرم می باشد